جدول جو
جدول جو

معنی مرغ عشق - جستجوی لغت در جدول جو

مرغ عشق
در علم زیست شناسی پرنده ای به اندازۀ گنجشک، با منقار خمیده و پرهای سبز، زرد یا خاکستری که همیشه با جفت خود زندگی می کند
تصویری از مرغ عشق
تصویر مرغ عشق
فرهنگ فارسی عمید
مرغ عشق
(مُ غِ عِ)
پرنده ای است از راستۀ برشوندگان که دارای قدی کوچک است (کمی بزرگتر از گنجشک). اصل این پرنده از استرالیا است و مانند طوطی دارای منقاری خمیده و برگشته است. دمش نسبهً طویل و پرهایش به رنگهای سبز و زرد و خاکستری است که هماهنگی خاصی با هم دارند و زیبائی جالب توجهی به این پرنده میدهند. مرغ عشق همیشه به صورت زوج (نر و ماده) میزید و اگر آن را منفرد نگهدارند و از زوجش جدا کنند بزودی افسرده می شود و میمیرد (وجه تسمیۀ آن بهمین مناسبت است)
لغت نامه دهخدا
مرغ عشق
مرغ مهر از پرندگان توتو توتیچه
تصویری از مرغ عشق
تصویر مرغ عشق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرغ حق
تصویر مرغ حق
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، مرغ شب آویز، پژ، کوچ، مرغ بهمن، کلیک، چغو، کلک، پش، بوم، پسک، کنگر، مرغ شباویز، بوف، بایقوش، کول، کوف، هامه، اشوزشت، شباویز، بیغوش، چوگک، آکو، پشک، کوکن
فرهنگ فارسی عمید
(دَرْ رَ عِ)
ده کوچکی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری اردا و 30هزارگزی راه دوپلان. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ غِ حَق ق)
گونه ای جغد که در شب برای شکار و تغذیه از لانه اش خارج می شود و آوازش شبیه به کلمه ’حق’ است. جثه اش کمی از کبوتر بزرگتر است و دارای سرگردی است و پرهای خاکستری سیر متمایل به صورتی دارد و زیر شکمش زرد رنگ است. در اماکن متروکه و تنه درختان برای خود لانه می سازد. این پرنده برخلاف شهرتی که دارد پرندۀ بسیار مفیدی است زیرا از جوندگان کوچک و موذی وبرخی حشرات مضر تغذیه می کند به همین جهت باید در حفظ و نگهداری نسل آن کوشید. شب آهنگ. مرغ شباهنگ. شب آویز. دشت ماله. بیل باقلی. ابوحکب. چوک. هوگویک. چوکک. ضوع. بایغوش. بایقوش. بیغوش. مرغ حق گو. مرغ حق گوی.
- مثل مرغ حق، شب و روز نفرین کنان. (امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ)
چون مرغ. بسان مرغ:
مرغ بر بالاپران و سایه اش
میدود بر خاک و پران مرغ وش.
مولوی
لغت نامه دهخدا
شباویز جرس جنبانی مرغان شب خیز جرس ها بسته بر مرغ شباویز (نظامی) - چوک آبی مگر چو من زغم عشق زرد گشت - وز شاخ همچو چوک بیاویخت خویشتن (بهرامی) آبی به بهی
فرهنگ لغت هوشیار
((~ حَ قُ))
نوعی جغد که در شب برای شکار از لانه خود خارج می شود و صدایش شبیه کلمه «حق» است
فرهنگ فارسی معین
بایقوش، شباویز
فرهنگ واژه مترادف متضاد